قیمت گذاری در بازارهای الکترونیک ,ارتباط با مشتری کارا سیستم

قیمت گذاری در بازارهای الکترونیک ,ارتباط با مشتری کارا سیستم,قیمت گذاری در بازارهای الکترونیک

قیمت گذاری در بازارهای الکترونیک ,ارتباط با مشتری کارا سیستم

قیمت گذاری در بازارهای الکترونیک ,ارتباط با مشتری کارا سیستم,قیمت گذاری در بازارهای الکترونیک

مشتریانمان تا چه حد راضی هستند امری غیرمحتمل به نظر می‌رسد. البته انجام دادن آن خالی از لطف نیست،\nاما هزینه بسیاری به بار خواهد آورد.اگر به دنبال متریک‌های قابل انجام هستیم باید یک یا چند متریک را با متریک‌هایی که برای اندازه گیری کارایی، گزینه بهتری هستند جایگزین کنیم. یکی از متریک‌های محبوب، تعداد شکایات است.باید به این نکته جالب هم اشاره کنیم که اگر انتخاب متریک‌ها صرفاً به خاطر این است که م\یام در هفته اول کمپین است. پس از آن به مدت سه هفته هر\nهفته یک پیام و سپس هر ماه یک پیام برای حفظ تازگی و یادآوری کسب و کار خود در ذهن مشتری بالقوه ارسال می شود.این برنامه زمانبندی حداکثری است که برای بسیاری از مشتریان ممکن است زیادی باشد. این امر مهم است کهپاسخ مشتریان به کمپین خود را بررسی کنید. اگر تعداد زیادی از پیام ها خوانده نشده باشد، این نشانه \nخوبی است که شما بازاریابی بیش از حد می کنید.

های تکرارپذیر را ردگیری می‌کنند با سازمان‌ها کمک می‌کنند تا بدانند کدامیک از تلاش‌هایشان موفق بوده و\nکدامیک ارزش صرف وقت و هزینه برای تکرارشان ندارند.متریک‌های عمل پذیر آن دسته از متریک‌ها هستند که برای نیل به اهداف سازمان می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. برای مثال، فعالیت و تعامل مشتری با سازمان متریکی است که هم تکرارپذیر بوده و هم عمل پذیر. سازمانی که فعالیت‌های مشتری را ردگیری می‌کند باید قادر باش\nد تا به سرعت بفهمد به چه دلیل مشتریانشان را از دست می‌دهند. همچنین این متریک‌ها می‌توانند معیار مناسبی باشند تا بفهمیم کدامیک از اقدامات سازمان عملی بوده است. اگر مشتریان در حال قطع ارتباط با سازمان ما هستند، مطمئناً اقدامی متفاوت باید صورت پذیرد. اما اگر مشتریان ارتباط خود را ادامه می‌دهند، پس تلاش\n‌های شرکت اثرگذار بوده است.به خاطر داشته باشید که شاید هر یک از این متریک‌ها به تنهایی ارزشی نداشته باشند. ترکیب این متریک‌ها با اهداف سازمان است که می‌تواند برای ردگیری متریک‌های مشتری ارزش آفرین باشد. نکته مهم و ظریف این است که شما باید ترکیبی از متریک‌ها را انتخاب کنید که اهداف سازمانی را بهبود ب\nخشد. هر چیزی که با معیارهای یادشده همخوانی نداشته باشد تنها باعث هدررفتن زمان و هزینه شده و در نهایت خرج‌های غیرضروری را به بار می‌آورند.اما یک سؤال مهم نیز وجود دارد. با چه ابزاری اطلاعات را جباشد. شما می‌توانید بانک پرسش و پاسخ در سیستم Mi\ncrosoft CRM طراحی کنید تا کلیه کارمندان به پاسخ‌های مناسب برای هر سؤال مشتری دسترسی آنی داشته باشند. آ این کار نه تنها مشتریان قدردان کارهای شما خواهند بود، بلکه به شما کمک می‌کند تا تصویری فوق العاده مثبت از شرکتتان در ذهن مشتریانتان بسازید.پاسخگوی صوتی اتوماتیک در حالت ایده آل شما به هیچ وجه نباید\nاز سیستم پاسخگوی صوتی اتوماتیک استفاده کنید. با این حال این موضوع اگرچه ایده آل است اما به سختی قابل اجرا خواهد بود. سیستم‌های AVR میزان قابل توجهی از هزینه‌ها را در مقابل استفاده از اپراتورهای انسانی صرفه جویی می‌کنند طوریکه اکثر شرکت‌ها نمی‌توانند از آن‌ها چشم پوشی کنند.اگر مجبورید از سیستم AVR ا\nستفاده کنید تا آنجایی که ممکن است آنرا ساده سازی کنید. تعداد انتخاب‌ها را در این سیستم به حداقل رسانده و خیلی سریع تماس را به یک اپراتور انسانی ارجاع دهید. همیشه گزینه ای را در این سیستم تعبیه کنید که شخص تماس گیرنده بدون هیچ مشکلی به اپراتور وصل شود. هر چقدر هم که زمان زیادی را صرف پاسخ‌های از پیش \nانتخاب شده بگذارید باز هم نمی‌توانید انتظارات مشتریان را پوشش دهید و در اکثر مواقع مشتری شما برای رسیدن به مقصودش گیج می‌شود که بالاخره کدام یک از دکمه‌ها را باید بزند.افراد با AVR کار می‌کنند چون محبورند. (به غیر از عده معدودی که حوصله شنیدن پکه اعمال تغییر در کارایی موردنظر منجر به ایجاد تغییر در متریک‌ها نخواهد شد. این عامل باعث می‌شود که مدیران و کسانی که سعی می‌کنند متریک‌هایشان را با کارایی خود هم تراز کنند، دچار دلسردی شوند.ساده سازی متریک‌ها امری مهم و حیاتی است زیرا همین متر\nیک‌ها هستند که کارها و فعالیت‌های موجود را هدایت می‌کنند و اگر افرادی که مورد سنجش قرار می‌گیرند به این درک و فهم نرسند که متریک‌ها چه می‌باشند و چگونه مورد محاسبه قرار می‌گیرند، پس نمی‌توانند تأثیر خاصی بر روی رفتار خویش بگذارند.بخشی از فرایند ساده سازی این موضوع است که تعریف اصطلاحات واضح و قابل د\nرک باشند. برای مثال، در CRM، بسیاری از شرکت‌ها "مشتریان احتمالی" را از "سرنخ‌ها" جدا می‌کنند. این تعریف تا زمانی قابل قبول است که هر کسی تعریف مشترکی از این اصطلاحات داشته و بتواند یکی را از دیگری تفکیک کند. با این حال در اغلب اوقات اصطلاحات به خوبی تعریف نشده و معمولاً برای کاربران درک اینکه یک شخص\nخاص می‌بایست سرنخ باشد یا مشتری احتمالی کار سختی خواهد بود.\nسابق بر این برخی از متریک‌ها برای قضاوت در مورد کارایی کلی شرکت در نظر گرفته می‌شدند بدون اینکه به چگونگی تأثیرگذاری کاربران بر روی آن‌ها اشاره ای داشته باشند. یکی از مثال‌های متداول متریک قدیمی میزان رضایتمندی مشتریان غول Bugaboo است.داشتن متریک رضایتمندی مشتری برای قضاوت کلی شرکت می‌تواد مشتریان بالقوه خود را از دست می دهید چرا که آنها هرگز نمی خواهند با شما معامله کنند.بازاریابی افراطی همه گیر است و بر خلاف آن بازاریابی تفریطی، غالبا به عنوان یک مشکل شناخته نمی شود. کمپین بازاریابی پاسخ هایی که شما انتظار دارید را\nنمی دهد و شما متعجب می مانید که چرا اینگونه شد. مطلب مرتبط: مدیریت بازاریابی در Microsoft CRM بازاریابی موفق را می توان به عنوان پیام مناسب، برای مشتری مناسب، در زمان مناسب و از طریق رسانه مناسب توصیف کرد. بازاریابی بیش از حد و افراطی به طور معمول شامل ارسال پیام اشتباه در زمان اشتباه است.رایج ترین\nشکل از بازاریابی بیش از حد، ارسال پیام های متعدد به یک مشتری از طریق ایمیل است. از همه بدتر ارسال این پیام، بارها و بارها به یک مشتری است. تکرار یک عامل مهم در بازاریابی موفق است، اما تکرار بیش از حد بدتر از تکرار خیلی کم است. برای اینکه مطمئن باشید هر یک از مشتریان و مشتریان بالقوه به تعداد مناسبی\nپیام شما را دریافت می کنند، می توانید از سیستم Microsoft CRM استفاده نمایید.پیام های بازاریابیتان را زمانبندی کنیدیکی از راه های مهم برای جلوگیری از بازاریابی بیش از حد و افراطی این است که پیام های خود را زمانبندی کنید. زمانبندی معمول، دو یا سه پیام در هفته اول کمپین است. پس از آن به مدت سه هفته هر\nهفته یک پیام و سپس هر ماه یک پیام برای حفظ تازگی و یادآوری کسب

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.